مهسا و حسین عشق ما

عجب تیپی زدیا!

خوش تیپ من. این روزها کارت این شده که مدام لباسهای مختلفت رو روی هم بپوشی و به من هم میگی "بگو چه تیپی زدی!" حالا منم این پست و فقط اختصاص میدم به تیپهای خانم خانما. اینجا امر فرمودی که همه گل سرهایت رو به موهات بزنم.البته میگفتی که با کشهات دم موشی هم برات ببندم که میبینی که واقعا دیگه نمیشه. این لباس رو هم حتما با چادر مبپوشی ...
13 دی 1391

2 سال و 3 ماه

6 دی 91 شاهزاده شیرین زبان من. 27 ماهه شدی و من مسحور شیرین زبانی و البته کارهای شیرینت. چقدر مهربان چقدر مودب و چه باهوش.  گاهی اوقات برای اینکه غذایت را بخوری تهدیدت میکنم که اگر نخوری من غذاتو میخورما! و شما مهربانانه میگی: باشه! بفرما بخور بفرما.  تو خیابون به هر عابر بانکی که میرسی میگی: مامان این عابر بانکه؟  مامان: بله. و بعد در حالی که راهتو به سمت همشون کج میکنی... مهسا: مامان بریم پول بگیریم؟  تو خیابون هر گربه ای که میبینی کلی باهاش با صدای کشدارحرف میزنی: پیشی سلام خوبی. بیا بغلم پیشی بیا بغلت کنم. چند روز پیش بردمت بیرون هوا داشت تاریک میشد و من هم داشتم ماه تو آسمون رو بهت نشون مید...
13 دی 1391
1